معنی نمایش نامه مولى یر
حل جدول
نیرنگهاى اسکاپن
تارتوف
نمایشنامه مولى یر
تارتوف
نمایشنامه مولى یر
مردم گریز
نمایش نامه پى یر کرنى
میدان سلطنتى
نمایش نامه
پیس
نمایش نامه لورکا
یرما
نمایش نامه مولیر
تارتف
نمایش نامه ولتر
زادیگ
نمایش نامه شکسپیر
اتللو
داستان زمستانى
نمایش نامه سوفوکل
آنتیگون
فرهنگ عمید
نوشتهای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد و هنرپیشگان از روی آن نوشته حرف بزنند و نقش خود را بازی کنند، پیِس،
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشته ای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد
لغت نامه دهخدا
یر. [ی َرر] (ع اِ، از اتباع) از اتباع شر است: هذا الشر والیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
معادل ابجد
783